کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت زینب در شهادت محمد و عون بن عبدالله علیه‌السلام

شاعر : هادی ملک پور     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

غم ندیدن تو!… کرده قصد جان مرا            غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا

از آن زمان که به دنیا قـدم گذاشـته‌ام            عـجـین به داغ نـوشـتـند داسـتـان مرا


تو جانِ زینبی اما زمانه درصدد است            بگیرد از منِ محـنت کـشیده جان مرا

ز غربتت رمق راه رفتن از من رفت            انـاالغـریبِ تـو لـرزانـده زانـوان مـرا

اجـازه‌ای بـده نـذری سـفـره‌ات باشـند            کرم کن و بپذیر این دو قرص نان مرا

مرا سهـیم کنی در منای کـرب و بـلا            اگر قـبول کـنی این دو نـوجـوان مرا

فـدای شرم تو … اما بیا و کـامل کن            ســتـاره‌هـای درخـشـان آسـمــان مـرا

ادا اگر بـشـود حـق تـو ز جـانـب من            تـوان مگـر بـدهـد جـان نـاتـوان مـرا

قـیام کـردم و در خـیمه گـرم تکـبـیرم            بـرو مـیـانـۀ مـیـدان بـبـیـن اذان مـرا

قـدم خـمید ز تنـهـایی‌ات، غـم فـرزنـد            خـمـیـده‌تـر نـکـند قـامـت کـمـان مـرا

نـصیب بـاغ دلـم از بـهـار انـدک بود            خـدا به خـیـر کـنـد قـصـۀ خـزان مرا

بلا عـظـیـم‌تر و من صبـورتـر شده‌ام            چه سخـت کرده خـداوند امتحـان مرا

: امتیاز

زبانحال محمد و عون بن عبدالله با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

بر شیر دخت زهرا ما هر دو نور عینیم            آلالـه‌های زینب جان بر کفِ حـسیـنـیم
رزمنـده‌های راهِ عـشـقِ ولایت هـستیم            از مـوقع ولادت مَستِ شهـادت هـستیم


جان می‌کـنیم نثـارِ نعـم الامیرِ عطشان            جـان قـابـلی ندارد در راه حـفـظ قـرآن

ای یـوسـف پیـمـبـر هـسـتیِ مـا فـدایت            واللهِ پـیـکـر ما خـاک است زیـرِ پـایت
این است حـاجت ما با قلب پُر شـراره            مست
از می تو گردیم با جسم پاره پاره

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

به عزت و شرافت ما نور هر دو عینیم            آلالـه‌های زینب جان بر کفِ حـسیـنـیم

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : مجید خضرایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

دو گل آورده بود از بوستانی با صفا زینب            که تقدیم امیر خود کند در کربلا زینب
دو
شیر از بیشۀ شیران اولاد ابو طالب            به ایشان یاد داده رسم جنگ مرتضی زینب


کنار شاه دشت کربلا برد آن دو مه رو را            بزیر لب کلامی گفت با شرم وحیا زینب

برای جانسپاری پیش پایت ای گل زهرا            بیاورده همه داروندار خویش را زینب
سلیمان تـحـفـۀ نـاقـابل موری تقـبل کن           
اگر خواهی شود ای ذوالکرم حاجت روا زینب
پس از چندی همه دیدند زیر تیغ نامردان            صدایی می‌رسد از کودکان مادر بیا زینب
بیا مادر نما شیر طهـورت را حلال ما            که راضی گشت از جانبازی ما مصطفی زینب
حسین فاطمه آورد با خود نعش طفلان را            ولی بیرون نیامد از میان خیمه‌ها زینب

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. و نکته آخر اینکه این دو بزرگوار کودک نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

برادر گرچه عبدالله زبیماری نشد همره            اگر رخست ندارد بهر تو گردد فدا زینب

حسینش گفت: داغ اکبرم بس باشد ای خواهر            مسوزان بیش از این قلب مرا ای باوفا زینب
سکوتی کرد و راضی شد به پرپر گشتن گلها            قسم چون داد آن دور از وطن را بر خدا زینب

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آورده‌ام نـذر عــلـی اکــبــرش کـنـم            نذر عـلـی نشد سـپر حـنـجـرش کنم
گـل‌های بـاغ زندگی‌ام را یکی یکی            نذر دهان خشک علی اصغرش کنم


در راه او برای خدا دلـخـوشی خود            نـذر دل شـکــسـتـۀ آب آورش کـنـم
آورده‌ام گـل پـسـرانـم بــرای چـه؟؟            آورده‌ام تـا کـه فــدای ســرش کــنـم

اصلا بزرگ کردمشان من به این امید            سربازهای کوچک این لشگرش کنم

: امتیاز

زبانحال محمد و عون بن عبدالله با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد شرافت نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دویـده‌ایـم که هـمـراه کـاروان بـاشـیـم            رسیـده‌ایـم که در جمع عاشـقـان باشیم
به شـوق اوج گـرفـتـن سـتـاره آمده‌ایم            که خاکـبـوس قـدمهـای آسـمـان باشـیم


شما و این همه غربت، چگونه جان ندهیم؟            خـدا کـند که سـزاوار بـذل جـان باشیم
دو چشم حضرت مادر دو چشمه باران است            چگـونه شاهد این درد بیکران باشیم؟
دویده در
رگ ما خـون جـعـفـر طـیّار            زمان آن شده تا عـرش پر زنان باشیم
دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست            اگـر اجـازه دهـیـد از فـدائـیـان باشـیـم
دو نوجوان فدایی،
دو سرو خونین بال            همان که آرزوی مادر است، آن باشیم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست            اگر اجـازه دهـیـد از پـرنـدگـان باشـیم

دو نـوجـوان فـدایی، دو نوجوان شهید            همان که آرزوی مادر است، آن باشیم

مدح و شهادت عون و محمد بن عبدالله ( فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها)

شاعر : ابراهیم روشن روش نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

این کبوترهای عاشق آسمان می‌خواستند           از فیوضات وسیعی بی‌کران می‌خواستند

ناخدای چشمشان مرهون اشک و آه شد           در همین دریایِ صحرا بادبان می‌خواستند


بی‌قـرارِ بی‌قـراری‌هایِ دایی بـوده و...           هر یکی پرواز را از آشیان می‌خواستند

با همین دریای خون سیراب‌های تشنه‌اند           تا دل میدان دوتا اسب دوان می‌خواستند

حضرت زینب که ابر و باد را در دست داشت           لشگر خود را زجنس تشنگان می‌خواستند

پیر میدان را به یک ضربه دوتا می‌ساختند           روبروی خویش یک مرد جوان می‌خواستند

گرچه هم پیر وجوان هیچ‌اند، از آن روبرو           نیمه‌جان‌ها، جانِ خود را مثل جان می‌خواستند

خستگی را خسته می‌کردند این جنگ‌آوران           آنقدر که کور دل‌ها هم زمان می‌خواستند

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : عبدالمحسن نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

این یاس‌ها که در بَرِ من قـد کشیده‌اند            حـالا ز داغ اکـبـر تـو قـد خـمـیـده‌انـد
دیـدند می‌چـکـد ز عـبا خـون اکـبرت            دیگر از این حیات بـبـین دل بریده‌اند


تـا دیـده‌انـد بـیـن عـدو غـربـت تـو را            بر یاری‌ات دو ارتش زینب رسیده‌اند
بر تن، لـبـاس رزم نـمـودند نـاگـهـان            وقـتی صدای بی‌کسی‌ات را شنـیده‌اند
چـیزی نداشـتـم که کـنـم من نـثـار تو            پیـش تو این دو آبـرویم را خـریـده‌اند

هستیِّ خواهر تو همین دو کبوتر است            شکر خـدا که در ره تو پر کـشـیده‌اند
در خـیمه مانـده‌ام که نبـیـنم غم تو را           
در لحظه‌ای که پیش تو در خون تپیده‌اند
شکر خدا شهید شدند و به روی خاک            خـنجر به روی حـنجـر پاکت ندیده‌اند
امـا شـونـد هـمـسـفـرم بـین دشـمـنـان            بر روی نیـزه صاحب رأس بـریده‌اند

: امتیاز

مدح و شهادت عون و محمد بن عبدالله ( فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها)

شاعر : سجاد احمدیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل مثنوی

جان به کف مست طواف قبلۀ مادر شدند            نعـرۀ یـاهـو به لب آئـیـنـۀ حـیدر شدند

بوی عطر فاطمه در خیمه‌ها پیچیده شد            در تـجـلی آیه آیه یـاس پیـغـمـبر شـدند


از لب دریای وحدت آب حق نوشیده‌اند            غرق ذات بی‌مثال حضرت داور شدند

لا فتی الا علی بر لب شعار شیرهاست            تیغ کج در کف شبیه ساقی کوثر شدند

میمنه تا میسره از تیغ آن‌ها خونی است            یک‌تنه خون خدا را یاور و لشگر شدند

سنگ‌باران رسم کوفی‌های بی‌غیرت شده            از هجوم سنگ و تیر و نیزه‌ها پرپر شدند

تن میان خاک و خون و سر به روی نیزه‌ها            پای دلبر جای دل سر داده و بی‌سر شدند

پیکر شیران زمین افتاد و مادر غرق آه            کرکسان آمادۀ غارت گری در قـتـلگاه

ارباً اربا، تشنه لب، از خون دل صورت خضاب            سایـبان پیـکـر آن‌ها نـشـد جـز آفـتـاب

شاخه‌های یاس و نعل اسب کوفی‌ها کجا؟            یاس‌های زینب و مهمان شدن بر نیزه‌ها

پیکـر آن‌ها به روی یک عبا آمد حرم            سر جـدا و پیـکـر آن‌ها جـدا آمد حـرم

تا برادر را خجل دید و شکسته درحرم            از درون خیمه بیرون سر نیاورد از کرم

معنی تام خودش را عشق اینجا دید و بس            کی بفهمد عشق زینب را دل هر خار و خس

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

خلـوت شده دور و برت جانم فدایت            ای جـان زینب، جان طـفـلانم فدایت
فرزندها هـستـند بی‌شک جان مـادر
            من جـان برایت هـدیـه آوردم برادر


ای کعبۀ من رنجشی از زائرت نیست؟            قـربـانـیان من قبول خاطرت نیست؟
افسوس، من، از این دو گل بهتر ندارم
            بـایـد بـرایت عـاشـقـانـه سـر بـیـارم
آه ای سلـیـمان هـدیه‌ای ناچـیز دارم
            از هـدیه‌ام حالی غـرور انگـیز دارم
در
پیـش مادر سربلــندت می‌کنم من
            عون و محمد را پـسندت می‌کنم من
بر
قـامـت این کـودکـان حق پـرسـتم
            با دستهـای خود لـبـاس رزم بسـتم
از نـیـزه‌هـا بر
جـانـشان باکی ندارم
            از کـینـۀ شـمـر و سـنان باکی ندارم
شرط مواسات من است این جان خواهر
            باید به خون غلطند این دو مثل اکبر
شاید که کارت با عـدو بـالا نـگـیرد
            بـگـذار تا فـرزند من جـایت بـمـیرد
حـتـی تن اینهـا اگـر
شـد اربـاً اربـا
            هرگز نخواهی دید اشک خواهرت را
من از همین دم دست از آنها کشیدم
            از تـو نـه اما از پـسـرها دل بـریـدم
بـر آسـمـان نـیـزه‌هـا بـاید نـشـیـنـنـد
            بهـتر که عـصر غـارت ما را نبینند
وقتی که دست مـادر
آنجا بسته باشد
            خوب است چشم غیرتی‌ها بسته باشد
بـهـتر که جـولان سنانها را نبـیـنند
            بر صورت مـادر نشانها را نبـیـنند
آنجا که دست و
پای طفلانت بسوزد
            آنجا که معجـرهای طفـلانت بسوزد
بر نـاقـه‌های بی‌حـجـاب افتاده باشیم
            آنجا که در بزم شـراب افـتاده باشیم
باشد که در خـیـرات نان آنها نباشند
            دروازۀ سـاعـات را آنـجــا نـبـاشـنـد
تا دور بـیـنـم از سـرت سنگ بلا را            نـذر سـرت کـردم بـرایت بـچـه‌ها را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن، ایراد محتوایی و عدم رعایت شأن اهل بیت حذف شد؛ بکار بردن الفاظی همچون مطالب بیت زیر شایسته اهل بیت نیست

بـهـتـر مـرا بـا چـادر پـاره نـبـیـنـنـد            در کـوچـه‌هـای شـام آواره نـبـیـنـنـد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید. لازم به ذکر است موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. و نکته آخر اینکه این دو بزرگوار کودک نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تا دور بـیـنـم از سـرت سنگ بلا را            نـذر سـپـر کـردم بـرایت بـچـه‌ها را

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

شد خواهر تو غرق به موج محن حسین           گلگون شده ز خون شهیدان چمن حسین
بنما قـبـول این دو گـلم را و کن نگـاه           پوشیده‌اند هر دو به عشقت کفن حسین


گر پاره تن شوند عزیزان من چه غم           ای‌کاش از تو پـاره نگردد بدن حسین
باشند گر که این دو پسر، خون جگر شوند           نگـذار تا شـوند شـبـیه حـسن، حـسین
تـا که نـبـرده‌انـد مـرا مـجـلـس یـزیـد
          بگـذار تا رونـد
عـزیـزان من حـسـین
من قـول می‌دهم که نـیـایم ز خـیمهها           حـتی اگر شـونـد بـریـده دهن حـسـین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

تـا که نـبـرده‌انـد مـرا مـجـلـس حـرام           بگـذار تا رونـد عـزیـزان من حـسـین

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهداعليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. ضمنا طبق کتب مقاتل الطالبیین (ص۶۱) تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ(ص۱۵۱) تَذْکِرَةُ الْخَواص(ص۱۷۶) تاریخ الامم والملوک(ص۴۶۹) تاریخ خلیفه (ص۱۴۵)، فُصُولُ المُهِمَّۀ (ص۱۴۵) الارشاد(ص۱۵۹) منتهی‌الآمال(ص۴۴۸) نفس‌المهموم(ص۲۷۱) مقتل مقرّم(ص۱۴۵) مقتل امام حسین(ص۱۵۶) قمقام (ص۴۳۶) پژوهشی نو در مقتل سیدالشهدا (ص۲۰۶) و دیگر کتب معتبر فقط عون فرزند حضزت زینب است و مادر محمد بن عبدالله؛ خوصا، دختر حفصةبن ثقیف است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بر سـیـنۀ شکـسـته و آن میخ در قـسم           تو دست رد به سینۀ خواهر مزن حسین

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : سید هاشم وفائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای یـادگــار مــادر و جــدّ و بــرادرم            هم خواهر تو هستم و، هم برتو مادرم

رخصت بده که فرصت دیدار کم شده            مهـمان جان زینب تو درد و غـم شده


دو دسته گـل نـثـار تو آورده‌ام حـسین            دوجان به کف برای تو پروده‌ام حسین

این دو، شکـوفـه‌های بهـشتی جعفـرند            نـوبـاوه‌گـان فـاطـمـه و جان حـیـدرند

رخـصت بده که دین خودم را ادا کنم            پـروردگـان مـکـتب خـود را فـدا کـنم

بـگـذار از مـحـبـت بـر تـو اثــر دهـم            بـگـذار مثل مـادر خود من پـسر دهم

مـانـنـد مــادرم کـه ولایت مــدار بـود            در غـربت پـدر همه جا ذوالفـقـار بود

بـگـذار روز غـربت تو مثـل او شـوم            تـیری مهیب بر دل و چشم عـدو شوم

گل‌های گـلشنم چو به روی زمین فتد            حاشا که روی چهرۀ من خط و چین فتد

پا را برون نمی‌نهم از خیمه‌گاه خویش            هرگز رها نمی‌کنم از سیـنه آه خویش

مـن افـتـخـار مـی‌کـنـم آنـان فـدایـی‌اند            از کـشـتـگـان راه تـو و کـربـلایی‌انـد

اکنون اگر فـدایی و در محـضر توأند            هر دو به نـیـزه هـمسـفران سـر تـوأند

یا ایـهـالـعـزیـز دو گـل را قـبـول کـن            اُمُّ الـشـهــیـد مـی‌شـوم آقـا قــبـول کـن

از بس‌که نـالـه کـرد دلـم از نـوا فـتاد            خامـوش شد«وفایی» ودرپای ما فتاد

: امتیاز
نقد و بررسی

تذکر: لازم به ذکر است که موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : وحید زحمتکش نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

هرچه دارم در ره جانان فدایی می‌کنم            کـشـتی بی‌بـادبـان را نا خـدایی می‌کنم
گـل بدون باغـبان دیگر
ندارد حاصلی            این دو گل را من فدای راه دایی می‌کنم


یا قـبولم می‌کند شاه دو عـالم یا که من            می‌نشـیـنم پیـش پـای او گـدایی می‌کنم
بعد از این قربانیان با مادران هر شهید            می‌نشینم گـوشه ای و هم نـوایی می‌کنم
چیز دیگر در بساطم نیست غیر از این دو گل            این دو گل را بعد از این کرب و بلایی می‌کنم

: امتیاز

مدح و شهادت فرزندان عبدالله بن جعفر و حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

با دو فرزند خودش خونِ خدا را زنده کرد           دو عزیزش را فدا کرد و صفا را زنده کرد

زینب است و بی‌تفاوت نیست اصلاً بر حسین           با قیام و با قعودش جانِ ما را زنده کرد


الـبـلا ُ لـلـولا را مـعـنی و مـفـهـوم داد           حادثه سازِ دو دنیا شد ولا را زنده کرد

پای عشقِ حضرت ارباب با طفلانِ خویش           در تمامِ عرصه‌ها حسّ و وفا را زنده کرد

کودکانش را خود بی‌بی کفن پوشاند و بعد           با همین کارش تمامِ اقـربا را زنده کرد

زندگی یعنی شهادت زندگی یعنی حسین           هستی‌اش را خرج کرد و مه لقا زنده کرد

یادگةاری‌های عةبدالله او را زنةده کرد           بانـوی رزمنده هم آل عبا را زنده کرد

هیچ می‌دانی که خاتونِ جزا دختِ علی           با تمامِ کـارهایش کـربـلا را زنـده کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ اولاً اینکه این دو بزرگوار کودک و طفل نبودند بلکه جوانان رشیدی بودند و طبق روایات کتب معتبر همچون تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۷؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۹؛ الـفتـوح ج۵ ص۱۱۱؛انساب الاشراف ج ۳ ص ۴۰۶؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۴؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۳۹؛ منتهی الآمال ۴۴۶؛ نفس المهموم ۲۷۶؛ مقتل امام حسین ۱۵۶؛ مقتل مقرّم۲۳۷؛ قمقام ۴۳۶؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۵ و ....  پس اذن گرفتن از امام جنگیده و تعداد بالایی از دشمنان را به درک واصل کرده اند کوچکترین شهید کربلا که مبارزه کرده حضرت قاسم با ۱۳ سال سن است، ثانیاً عبارت دو طفلان غلط است زیرا طفلان خود جمع است و کلمه جمع را نمی بندند دو طفلان یعنی دو تا دو نفر

با دو طفلانِ خودش خونِ خدا را زنده کرد           کودکانش را فدا کرد و صفا را زنده کرد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

یادگاری‌های عبدالله زینب را زنده کرد           بانـوی رزمنده هم آل عبا را زنده کرد

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت عون و محمد

شاعر : آرش براری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

به هر کجا بـروی می‌شـویـم هـم‌قـدمت            و با تـمـام وجـودم شوم شریک غـمت

بمـیـرم و نگـذارم زمین خورد عـلمت            حسین! یک تـنه هـستم مـدافـع حـرمت


بـلاکـش تـوأم، ام‌الـمـصـائـبت هـسـتـم
چـه مـادرانـه بـرادر مـراقـبت هـسـتـم

هرآنچه را که نگـفتی خودم خبر دارم            به جز تو چـند بـرادر دگر مگر دارم؟
اگر
اجـازه دهی تـیـغ و نـیـزه بـردارم            نشـان دهـم به همه مثل تو جگـر دارم

ببین که دختر حیدر چه کار خواهد کرد
ببین که شمر چگونه فرار خواهد کرد

نـشان دهـم به هـمـه اقـتـدار زیـنب را            بـرات خـرج کـنـم اعـتـبـار زیـنـب را
به
مـعـرکـه بـبـرم شاهـکـار زیـنب را            به رویـشان بـکـشم ذوالفـقـار زینب را

دوتـا پـسـر نـه؛ دوتا شـیـر بـار آوردم
دو تـا مــعــلــم تـفــســیــر بــار
آوردم

چـقـدر خـواسـته‌ام از خـدا قـبول کـنی            هزار مـرتـبه خـواندم دعـا قـبول کنی
بگـو چه کار کـنم باز تا قـبـول کـنـی؟            چه می‌شـود پـسـران مرا قـبول کـنی؟

بیـا و این دو جـوان رشـیـد را بـپـذیـر
بیا و خواهش این موسـفـیـد را بپـذیـر

غـلام‌هـا هـمـه پـای امـیـر مـی‌مـیـرند            به هـر کـدام بـگـویی بـمـیر می‌مـیرند
جـوابـشان نـدهـی نـاگـزیـر می‌مـیـرند            مرا اگر که ببـیـنـنـد اسـیـر می‌مـیـرند

مـخـواه تا که نـظـاره کـنند اسارت را
چگـونه صبر
کنند آن‌همه جـسارت را

هوای عـشق تو هی می‌کند هوایی‌شان            به دست و پات می‌افتند هر دوتایی‌شان
سـر دو خـواهـر زاده فـدای دایـی‌شـان            دلـم نــسـوخـتـه والله از جــدایـی‌شــان

خـدا مـرا بـه فـراق تـو مـبـتـلا نـکـنـد
من از
تو دور شوم لحظه‌ای؟ خدا نکند

کـشـیـده‌ای دو شـهـیـد مرا به پهـلویت            گـذاشـتی سـرشان را به روی زانویت
خـجـالـتـم مـده شـرمـنـده‌ایـم از رویت            عـزیز فـاطمه زحـمت مـده به بازویت

تو باشی از پـسـرانـم خـبر نمی‌خـواهم
حسین!
بی‌تو من اصلا پسر نمی‌خواهم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید ضمناً فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. .

به هر کجا بـروی می‌شـویـم هـم‌قـدمت            حسین! غصه نخور می‌شوم شریک غمت

زبانحال محمد و عون بن عبدالله با حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مادر! از آقا و مولای جهان رخصت بگیر           لطف کن از بهرِ این دو نوجوان رخصت بگیر

مـا دو تا را پـر بـده در آسـمانِ کـربـلا           بهرِ پرواز از میانِ آشیان رخصت بگیر


جانِ ما را پیش کش کن برای شاهِ دین           جانِ ما ناقابل است از شاهمان رخصت بگیر

تابِ ماندن نیست اصلاً ای صبورِ اهل بیت           خواهشاً از بهرِ این دو ناگران رخصت بگیر

یک قسم بر مادرت وا می‌کند صدها گره           گر که مقدور است با قدّ کمان رخصت بگیر

ما دو تا راخرج کن پای حسین ابن علی           پس بیا تا که توان داری توان رخصت بگیر

می‌رسد بر گوشمان انگار نجوای علی           تا شود راضی امیرمؤمنان رخصت بگیر

با شهادت سربلـندت می‌کـنیم ای عـاقله           بهرِ ما از این امام مهربان رخصت بگیر

: امتیاز

مدح حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و شهادت محمد و عون

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

همان سروی که تندیس وقار و استقامت شد            وجودش شاه تیغی با صلابت در علامت شد

علی مرتضی در باطن و زهراست در ظاهر            ظهور آیۀ نوراست و مروارید عصمت شد


صحیح ترجمان رب خدرالقدس یعنی که            غـبار چادر او موجـب ایجاد خلـقت شد

مفاتیح لبش غرق زیارتهای مأثوره است            قنوتش جلوه کرد و قبه‌ای از استجابت شد

غزل ها حُرّ توّابند و منبرها به استغـفار            تمامش دون شأن زینب است آنچه روایت شد

دو فرزندش دم (یا نور) و (یا قدوس) او هستند            دو تا قرص قمر تقدیم خورشید امامت شد

به سوی ماه روی نیزه قامت بست عاشورا            چه خوشحال است تقدیم امامش این دو رکعت شد

دو تا فرزند اسماء و دو تا اسماء حُسنایند            دو حرف از اسم اعظم که در این مقتل تلاوت شد

یکی پهلوش شد زخمی، یکی  بازوش شد زخمی            مصیبت‌های پشت در، میان این دو قسمت شد

دو لاله یا دو ریحانه، دو کوه شانه در شانه            به روی خاک افتادند، یعنی که قیامت شد

محـمد پاسبان پیکـر زخـمی عـونش شد            محمد تا زمین افتاد جسم عون غارت شد

ملائک تا دم خـیمه، خبر بردند با گریه            به روی بالها تشییع دو خورشید طلعت شد

ولی از خیمۀ چشمش نیامد اشک یک لحظه            میان خیمۀ خود باز مشغـول عبادت شد

از اینکه در میان معرکه زهرا نشد او را            از اینکه جان نداده پای او، غرق خجالت شد

دو تا دلبند روی نیزه‌ها دارد ولی هر شب            هلال خویشتن را دید و مشغول زیارت شد

کسی که پرده دار محملش بودند هاجرها            حریمش هتک حرمت شد، گرفتار اسارت شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر نباید به این معنا باشد که این دو بزرگوار با هم و همزمان به جنگ رفتند زیرا اساس کتب معتبر ذکر این دو بزرگوار با هم به میدان نبرد نرفتند بلکه جدا جدا عازم جنگ شده و به شهادت رسیدند.جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

محـمد پاسبان پیکـر زخـمی عـونش شد            محمد تا زمین افتاد جسم عون غارت شد

بیت زیر به دلیل جایگاه خاصی که خداوند در آیات قرآن برای حضرت مریم تعیین کرده اند تغییر داده شد

کسی که پرده دار محملش بودند مریم‌ها            حریمش هتک حرمت شد، گرفتار اسارت شد

زبانحال محمد و عون با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : غزل

آورده ما را با خودش مادر که قربانت شویم            تا که برایت جان دهیم و حافظِ جانت شویم

إذن از تو میخواهیم تا با غیرتی حیدرنشان            در وادیِ میدان بتازیم و رجزخوانت شویم


از کودکی سیرابمان کردی و وقتِ آن شده            تا تشنه لب؛ جان دادۂ لبهای عطشانت شویم

باید سپر برداشته، باید که از «سر» بگذریم            نگـذار تنها شاهـدِ حـال پریـشانت شویم

ما آرزو داریـم که مـثـلِ عـلـیِ اکـبـرت            در خیمه نه! در معرکه ملحق به یارانت شویم

دل دل نکن دایی! به خواهرزاده‌هایت نه نگو            قابل بدان پایِ رکابت، از شهیدانت شویم

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُـوا وَ هَاجَـرُوا وَ جَاهَدُوا»            بگذار تا تفسیری از آیاتِ قرانت شویم!

: امتیاز
نقد و بررسی

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ...

ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎنﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻳﺎﺭی ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﺎﺭ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ... سورۂ مبارکۀ أنفال/آیۀ ٧٢

مدح حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و شهادت محمد و عون

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

عصمت‌اللّه معظّم جانِ‌جانان زینب است            حـافـظِ آیه به آیه خـطِّ قـرآن زینب است

زن نگو مردآفرین حبل‌المتین یعسوبِ دین            نائبِ مولای عالم شاهِ مردان زینب است


در دهانش ذوالـفـقارِ حیدری آماده است            صاحبِ فنِّ بیان و تیغِ بُران زینب است

درسها آموخـته از مـادرش در پشتِ در            بعدِ زهرا مطمئنم خیرِ نسوان زینب است

کـربلا را زنده کرده با نَفَس‌های خودش            پس بگو در هر شرایط مردِ میدان زینب است

غیرت و همّت حمیّت در وجودش آشکار            در خطرها در جدل‌ها شیرِ غرّان زینب است

جان به کف‌تر نیست از او خطّ او خطّ حسین            باعثِ نشرِ ولایت بینِ دوران زینب است

برده بالا پرچـمِ سرخِ حسینی را عجیب            دوّمین گریه‌کُنِ ذکرِ حسین جان زینب است

کربلا با لالـه هایش صحـنه‌هایی زد رقم            آنکه در راه حسین داده دو قربان زینب است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به جهت انطباق با روایات معتبر تغییر داده شد، در کتب تاریخی هیچ سندی بر کودک بودن این دو بزرگوار وجود ندارد بلکه بر اساس مدارک و شواهد تاریخی آنها جوان و یا حداقل نوجوان بوده‌اند!! جدای از سال ازدواج حضرت زینبسلام‌الله‌علیها که ۱۷ هجری ذکر شده است و در کربلا ۴۴ سال از ازدواج حضرت زینبسلام‌الله‌علیها با عبدالله گذشته بوده!!! مطالب دیگری نیز نشانگر جوان بودن این دو آقازاده است به عنوان مثال ۳۱ نفر در کربلا توسط آنها به درک واصل شده اند و یا اینکه بعد از خروج سیدالشهداعليه‌السلام از مکه عبدالله بن جعفر نامه ای به دو فرزندش می دهد که به امام برسانند این دو بزرگوار پس از یک یا دو روز طی راه در بیابان ها نامه را در منزل صفاح به امام می رسانند و این کار هیچگاه از دو کودک بر نمی آید. کوچکترین مبارز کربلا که به میدان مبارزه رفته، رجز خوانده و جنگیده حضرت قاسم با حداقل ۱۳ سال سن است.

کربلا با کودکـانش صحـنه‌هایی زد رقم            آنکه در راه حسین داده دو قربان زینب است

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت محمد و عون

شاعر : روح الله قناعتیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

وقتی که زیر سـایـۀ لـطـف تو بهـترم            وقتی از عطـر سیب نگـاهت معـطرم

وقتی قسم به حرمت چشم تو خورده‌ام            در آسـمـان عـشـق که تـنهـا نـمی‌پـرم


وقـتی پـنـاه بـرده‌ام از بی‌کـسی به تـو            وقـتـی شـدی پـنــاه دلــم ســایـۀ سـرم

صد بار دیـده‌ای تو که دلـتـنـگی مـرا            لـبـریـزِ نــالـه‌هــایِ بــرادر، بــرادرم

وقتی فرات چشم تو لبریز غربت است            پس من بگـو چگـونه به رویم نیـاورم

دارم به حال و روز خودم گریه می‌کنم            من زنـده باشـم و تو بـسوزی بـرابرم

خواهر نمرده؛ پشت سرت را نگاه کن            بعدش بگو به ناله، که ای وای مادرم

بغـضی کـبود سـیـنۀ تـنگ مرا فـشرد            چشمی شده است ابری و خون چشم دیگرم

«ای مــایـۀ قــرار دل بـی‌قــرار مــا»            من جـان سـالم از غـم تو در نمی‌بـرم

اذنم دهی به حضرت مادر قسم خودم            خنجر به کف گرفته فقط سینه می‌درم

تو حـیـدری‌ترین پـسر کـوثـری و من            زهـرا تـرین؛ مدافـع بـی‌بـاک این درم

ای آسمان صبر و فضیلت، امام عرش            آورده‌ام دو تـا پـسـرم، مـاه و اخـتـرم

مـنّت گـذار بـر سـر من، اذنـشـان بـده            تا پیـش چـشم‌های خودت پـر درآورم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند. ضمناً نسبت آهو دادن به این دو دلاور هم زیبا نمی باشد.جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

پس رد نکن دو آهـوی سر گـشتۀ مرا            نـا قـابـل است، آنچـه بـرایت می‌آورم

مدح حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و شهادت محمد و عون

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : ترکیب بند

اِنَّ کَـمـَن زارَ الـعـَلی مَن زار زینب            عـالـم نـمی‌بـیـند دگر تـکـرار زیـنب

تـاریـخ جای صبـر زینب می‌نـویسد            مـعـنا گـرفت ایـثـار از ایـثـار زینب


با دست بسته باز کرد از دست ما بند            پر شد زمین از عزّت سرشار زینب

یـکـبـار حـتـی ســایـۀ او را نــدیــده            هــمـسـایـۀ دیـوار بـه دیـوار زیـنـب

چـشم زمان در غیر او هرگز نـبـیند            این حجم حُسن خلق از رفـتار زینب

هـاجر مقـدس شد اگر در بین زن‌ها            در عـالـم زر بوده خـدمـتکـار زینب

پشت همه لرزید با یک اسکـتـوایش            دشـمـن هـلاک نـحـوۀ پـیـکار زینب

هم می‌شـود قـبـلـه‌نـمـای ما عـقـیـلـه            هـم قـبـلـۀ مـا کـعــبـۀ سـیـار زیـنـب

هرکس نمک‌گیرش شود آخر شهید است            چـشـمان ما بر سـفـرۀ پُـربـار زینب

چشمان ما بر لطف و احسان عـقیله            دسـتـان مـا بـر دامـن سـالار زیـنـب

با این که خودگرمی بازار حسین است            عـون و محـمـد گـرمی بـازار زینب

مـاهـی دریـا هم بـرایش گـریه کرده            وقـتـی فـلـک دارد سـر آزار زیـنـب

از نور چشمانش به سختی چشم پوشید            جانـسـوز یعـنی غربت بسیار زینب

با هرچه می‌شد در دل میدان بریدند            بال و پر از دو جعـفـر طـیار زینب

بایـد تـمام روضه را از سر بخـواند

مرثیه جانسوز است اگر مادر بخواند

بیرون زند خواهر اگر از قلب اردو            در بین میدان می‌کند خشـمش هیاهو

مانـنـد زهـرا می‌زنـم بر آب و آتـش            دختر فقـط از مادرش می‌گیرد الگو

افـتاده‌اند از شـوق جـان دادن برایت            امـروز محـسن‌های زینب در تکاپـو

عـون و محـمد را کـفن کردم برایت            سرباز تو هـستـند در قـحـطی نیـرو

قـاسـم فـدایی تو باشـد عـون من نه؟            زینب چه کم دارد مگر از نجمه بانو

از پـا مـی‌انـدازد مــرا ایـن داغ امـا            در پیش تو دستی نمی‌گـیرم به زانـو

بگذار از مـوی محمد گـیرد اخـنـس            بسته‌ست وقتی جان تو تنها به یک مو

مثـل تو یـاد مـادرم کـردم هـمـین که            بیرون کشیدی نیـزه را از بین پهـلو

داغ جـوان دیـدی منـم دیـدم عـزیزم            دارم پریشان می‌کنم در خیمه گـیسو

بهتر که فـردایی نـبـاشـند و نبـیـنـنـد            از کعب نی دارم نـشانی روی بازو

غرق خجالت می‌کشی بر سر عبا را

می‌آوری تا خیمه خـواهـرزاده‌ها را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل جایگاه خاصی که خداوند در آیات قرآن برای حضرت مریم تعیین کرده اند تغییر داده شد

مـریـم مقـدس شد اگر در بین زن‌ها            در عـالـم زر بوده خـدمـتکـار زینب

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند که نیاز به  قسم دادن و .... باشد. مقاتل الطالبیین (ص۶۱) تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحُسَینِ(ص۱۵۱) تَذْکِرَةُ الْخَواص(ص۱۷۶) تاریخ الامم والملوک(ص۴۶۹) تاریخ خلیفه (ص۱۴۵)، فُصُولُ المُهِمَّۀ (ص۱۴۵) الارشاد(ص۱۵۹) منتهی‌الآمال(ص۴۴۸) نفس‌المهموم(ص۲۷۱) مقتل مقرّم(ص۱۴۵) مقتل امام حسین(ص۱۵۶) قمقام (ص۴۳۶) پژوهشی نو در مقتل سیدالشهدا (ص۲۰۶) و دیگر کتب معتبر فقط عون فرزند حضزت زینب است و مادر محمد بن عبدالله؛ خوصا، دختر حفصةبن ثقیف است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

با دست خود راهی‌شان کن سمت میدان            قبل از قـسم بر فـاطـمه و پهلـوی او

بیت زیر به دلیل عدم رعایت توصیه ها و نظرات علما و مراجع حذف شد

بهـتر که فـردایـی نبـاشـند و نـبـیـنند            از مـادرشـان شـمر می‌گـیرد الـنگـو

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شهادت محمد و عون

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترجیع بند

تـا غـربتت زبـانـه مـیـانِ حـرم کِشَد            آهِ تـو شـعـلـه بر هـمـۀ پـیـکرم کِـشَد

آخـر غـمِ غـریـبـی تو می‌کُـشـد مـرا            بارِ غـریـبی تو دو چـشـمِ تـرم کِـشَد


تا که شود عیان تو بی‌کس نمانده‌ای            شمشیر بهـرِ یـاری تو لـشگـرم کِشد

این دو زنسلِ حیدر و از خونِ جعفرند            خـیـلِ سـپـاهِ مِـنّـت تـو دلـبـرم کـشـد

وقتی صدا زدند که«ابـناءِ زینـبـیم»            دستِ غرور شانه به بال و پرم کشد

من فـاطـمه نـژادم و ناموسِ حـیدرم            ای وای اگر که کار، به مویِ سرم کشد

مثـلِ مـدیـنه کـربـبـلا، زیر ورو کنم            دستـم اگر گِـرِه ز نـخِ معـجـرم کشد

یک چشمه‌ای زغیرت حق را ببین حسین            صوتِ علی حجاب بر این حنجرم کشد

بیـرون نیـامدم که مبادا به یک نگاه            خجـلت ز اشک دیدۀ من دلـبرم کشد

بی‌کس شدی ولی تو بزرگِ قبیله‌ای

جـانم فـدایِ تو، تو عـزیزِ عـقـیـله‌ای

حالا که مادرِ دوشهید است خواهرت            گردیده رو سپـیـد دگر پیـش مادرت

رخصت اگر دهی نگذارم در این دیار            کم گردد ای عزیز دلم موئی از سرت

بـا نـجـمـه یـادِ نـالـۀ لـیـلا کـنـیـم مـا            فـرزنـدهایِ ماهـمـه قـربـانِ اکـبرت

اذنِ جهـاد گر بدهی ای امیـرِ عـشق            طوفان به بپا کنم چو علمدارِ لشگرت

با گوشه‌ای زچادرِ خود پاک می‌کنم            هر قطره‌ای که می‌چکد از دیدۀ ترت

کـمتر نـیَم به جان تو از مـادرِ وهب            شمـشـیر می‌کشم دمِ خـیـمه برابـرت

پـروانه زاده ترس ندارد ز سـوخـتن            جاری بُود میانِ رگـم خـون مـادرت

امروز من به روی تو این غم نیاورم            فردا توهم سراغ نگیری ز دخـترت

بی‌کس شدی ولی تو بزرگِ قبیله‌ای

جـانم فـدایِ تو، تو عـزیزِ عـقـیـله‌ای

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به منظور تطبیق با روایات معتبر و همچنین حفظ بیشتر حرمت اهل بیت تغییر داده شد

تـا نـالـه‌ات زبـانـه مـیـانِ حـرم کِشَد            آهِ تـو شـعـلـه بر هـمـۀ پـیـکرم کِـشَد

لازم نکـرده رو بزنی بر حـرامـیان            شمشیر بهـرِ یـاری تو لـشگـرم کِشد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، فراموش نکنیم موضوع آمدن حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به نزد سیدالشهدا عليه‌السلام برای اذن میدان گرفتن محمد و عون است در هیچ مقتل معتبری نیامده و صحیح هم نمی‌باشد و لذا باید حتماً در قالب زبانحال خوانده شود در ثانی موضوع اجازه ندادن امام و قسم دادن حضرت زینب و ... را حتی در قالب زبان حال هم نمی توان بیان کرد زیرا طبق اسناد معتبر امام اصلاً مخالفتی برای به میدان رفتن این دو بزرگوار نداشتند که نیاز به  قسم دادن و .... باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

دارو ندارِ خواهرِ خود را قـبول کن            مگـذار کـار، بر قـسـمِ مـادرم کـشـد